سلام...
از خویش رفته بودم
باران نرم و ریز فرو میریخت بر بازوان سبز علفها
و گیسوان خیس خزه ها
بر سطح پر تبسم امواج آب
و من...
در هرم آفتاب کویر
آتش گرفته بودم...