کمربند آبی...

سلام...

آخ که چقدر فکم درد میکنه...

امشب کمربند آبی رو هم گرفتم ولی به سختی...

کمی دلم گرفته...

امشب مامان بزرگم یه قضیه ای از زبونشون پرید...

با آقا قبل از ازدواج یه بار تو زیر زمین خونشون که ظاهرا آش نذری میپختن قایمکی صحبت کرده بودن... ظاهرا آقا خیلی دختر کش بودن در اون ایام....

 فعلا همین...

آخ...