علی...

سلام...

فکر کنم ۴ یا ۵ سالشه...

اونم اسمش رو علی گذاشتن...

بهش گفتم سلام علی آقا خوبی؟

گفت سلام علی تو خوبی؟ گفت علی مامانت بهترن؟

یه لحظه یه حالی بهم دست داد...

ای خدا....

به یاد خودم افتادم...

 این علی با اون علی...

گفتم آره علی مامانم بهترن...

بعدم گفتم علی آقا خدافظ و رفتم...

تا خونه از چشام اشک می اومد...

ببخشید...

حق دارید اگه نفهمید من چمه و چی میگم...

نظرات 1 + ارسال نظر
یادم نمیاد دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:45 ب.ظ http://saranjamhaye-bi-anjam.blogsky.com

سلام.
وبلاگ قشنگی داری. من از اولین پستتو خوندم.
تصمیم نداشتم کامنت بزارم اما یه جمله مجبورم کرد.
اینکه گفته بودی ما انسانها چقدر ناشکریم که وقتی به عشقمون نمی رسیم کلی خدا رو زیر سوال می بریم....

خدا منو ببخشه

سلام...
ممنون از لطفت عزیز...
واقعا همینطوره...
خوش باش و سلامت...
یا علی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد